وقتی همسرتان از شما انتقاد میکند، واکنش خود را کنترل کنید، برای آن کهدرجهی اعتبار آن انتقاد را بسنجید، ابتدا ببینید که آیا منظور او را به خوبیدرک کردهاید و آیا پیام آن را تشخیص میدهید؟ و به این منظور، همهی ذکاوت ودرک خود را به کار اندازید. از همسرتان بپرسید که منظورش از گفتن آن حرفهایا انجام آن کارها چه بوده است. هیچ وقت فرض نکنید که منظور او را میدانید،در صورت لزوم، دریافت خود را از انتقاد مطرح شده تکرار کنید.پیش از آن که شتابزده در مورد مفهوم انتقاد نتیجهگیری کنید، آن را تفسیرکنید، مقصود اصلی همسرتان از بیان انتقاد را با چنین جملاتی بپرسید: «در اینمورد بیشتر برایم توضیح بده.» یا «میتوانی موضوع را بیشتر باز کنی؟» یا «دلممیخواست میدانستم این انتقاد چه احساسی در تو ایجاد میکند.» اگر انتقادحالت کلی دارد، مثل ـ «روابط زناشویی دارد کسل کننده میشود» ـ از او بخواهیدکه بگوید از چه چیز مشخصی شکایت دارد، و پیشنهادش برای تغییر چیست؟به همسرتان پیشنهاد کنید که نیاز و خواستههایش را به طور مشخص بیان کند، «توبعد از عشقورزی مهربان نیستی، در حالی که من، در این موقع به توجه بیشترینیاز دارم، دلم میخواهد در این موقع مدتی بغلم کنی،» برای این که انتقادی رابه شکل سازنده بپذیرید، باید انگیزهی همسرتان را از گفتن آن انتقاد بدانید.هر قدر هم که رنجیده باشید و یا در آن لحظه حالت دفاع به خود گرفته باشید،فراموش نکنید که باید هر چه زودتر علت انتقاد را پیدا کنید. باز هم بایدسوالاتی مطرح کنید:«آیا این حرف را برای این گفتی که مرا ناراحت کنی؟ یا برای این که خودتناراحت بودی؟»ـ «آیا انتقاد تو واکنشی بود به حرفی که من زدم، یا کاری که کردم باعث شد،ناراحت شوی و احساس سرخوردگی کنی؟»ـ «آیا این انتقاد را مدتهاست در سرت میپرورانی؟ اگر این طور است چرا حالاآن را بروز دادی. چه اتفاقی افتاد که سبب شد آن را بگویی؟»ـ «فکر میکنی انجام چیزی که از آن انتقاد میکنی، واقعاً در کنترل من است، وموردی است که میتوانم تغییرش دهم، چطور؟». سعی کنید، انتقاد کننده را بهجستوجوی انگیزههای ناخودآگاه خویش ترغیب کنید.ـ اعتماد، مهمترین عامل در پذیرش یک انتقاد سازنده است. به عبارت دیگر اگرحرف همسرتان نسنجیده یا حتی غیر منصفانه هم باشد، باور داشته باشید که اوصمیمانه برای حفظ رابطهاش با شما تلاش میکند.ـ در بسیاری از موارد اعتماد نادیده گرفته میشود، زیرا طرفین از تأثیر عاطفیانتقاد جنسی آگاهی ندارند. در یکی از جلسات مشاوره، پزشک از زنی پرسید، اظهارنارضایتی شوهرش چه احساسی در او برانگیخت. زن گفت «عصبانی شدم و احساس حقارتکردم.»پزشک یادآوری کرد: «اما عصبانیت و احساس حقارت که فقط دو بر چسب هستند و چهبسا اصلاً جنبهی واقعی نداشته باشند. واکنش عاطفی شما چه بود؟»زن جواب داد «گمان میکنم گریه را سردادم. احساس میکردم که نفسم تنگ شده»پزشک به طرف شوهر برگشت و گفت «آیا عمداً آن حرفها را زدی که همسرت راناراحت کنی؟»شوهر بیدرنگ جواب داد «نه، به خدا! نه، نمیخواستم ناراحتش کنم، من واقعاًدوستش دارم.»ـ بدون اعتماد و تفاهم متقابل، روند انتقاد میتواند به شرطی شدن انتقاد جنسیمنفی منتهی شود. پزشک دیگری حکایت زن و شوهری را تعریف میکرد که زندگی جنسیلذت بخش آنها به سردی گرایید؛ زیرا هر دوی آنها نسبت به انتقادات طرفمقابل، (اعم از واقعی یا واهی) واکنش بدی نشان میدادند:«هر بار که یکی از آنها میرنجید، دفعهی بعد با رد کردن پیشنهاد طرف مقابلاز او انتقام میگرفت. پس از چندی، اختلافات آنها به حوزهی روابط جنسی نیزسرایت کرد و روابط جنسی آنها که زمانی از حالت فعالی برخوردار بود محدود ومتوقف شد. آنها به جای آن که صادقانه به بیان رنجشهای خود بپردازند،باخودداری از برقراری رابطهی جنسی، ناراحتی خود را ابراز میکردند».